روز شنبه تاریخ ۱۴ اگست سال ۲۰۲۱ آقای حمدالله محب و داکتر فضلی ساعت ده بجه در کاخ صدارت به دیدنم آمدند. این وقتی بود که من از عدم اعلان مقاومت ملی خشمگین و ناراض بودم چون روز پنجشنبه قرار شده بود که مقاومت ملی اعلان گردد. آنها دلایل خود را داشتند. از من در ارتباط به برنامه هایم پرسیدند. مشورت شان این بود که باید با خونسردی و به درازمدت فکر شود. باید کاری شود که طالب را از داشتن مشروعیت محروم سازیم چون چیزی بنام پروسه صلح دیگر وجود ندارد. اینکه پروسه صلح فروپاشیده بود یک واقعیت است. درین نقطه من با آنها هم نظر بودم. من کمی تفصیل خواستم. از لابلای مکالمه و صحبت دریافتم که میخواهند رییس جمهور به خارج برود. من گفتم که من به هیچ صورت کشورم را ترک نمیکنم. تا هر مقداری که بتوانم مقاومت میکنم. اگر در هیچ جای نتوانم کاری کنم بام خانه ام را در تایمنی سنگر می سازم. آقای فضلی با کسی در تیلفون در تماس شد و از دفترم بر آمد و دقایقی بعد آمد و گفت بسیار خوب پس در تماس می باشیم و مشورت خواهیم کرد. آقای محب گفت پاکستانی ها تصمیم گرفته اند که چند نفر را با شنیع ترین روش بکشند و حتا قبل از کشتن نیم کش کرده در شهر بگردانند و یکی از آن نفر ها خودت استی. من گفتم تصور کرده میتوانم و شاید حق شان باشد. از دشمن کدام توقع دیگر نباید داشته باشیم. شب شنبه تا صبحگاه یکشنبه تاریخ ۱۵ اگست ۲۰۲۱ من بیدار بودم تا از وضعیت باخبر باشم و بغاوت زندانیان طالب در پلچرخی را مهار نمایم. در آن شب تنها کسی که تا آخر به تیلفون هایم پاسخ داد قوماندان امنیه کابل جنرال طوطاخیل بود. من کس دیگر از مقامات امنیتی و دفاعی را پیدا کرده نتوانستم. آخرین پیامم به اقای محب ساعت دو بجه شب بود که نوشتم سروبی زیر فشار است و باید عاجل دست به کار شویم. پاسخی نیافتم. روز یکشنبه تاریخ ۱۵ اگست ساعت نه و پانزده دقیقه از منزلم در تایمنی به طرف ولایت پنجشیر حرکت کردم و در آنجا در شکل دهی مقاومت سهم گرفتم و نگذاشتیم لکه ی تسلیمی و تضرع بر جبین پایگاه مقاومت و ملت ما حک گردد. روایت مقاومت با مقاومتگران و خون پاک شماری از این پاک بازان رقم خورد و ادامه دارد. وقتی تصاویر انهدام دو عراده رنجر طالب را که دیشب به همت مدافعین مقاومت در قریه رخه انجام شده بود میدیدم برایم فخر عجیب دست میداد. چه سربلند ملتی. که خاک راه شان بود شرافت جبین من. من هیچ علاقه به نوشتن قیل و قال شکست ندارم زیرا وطن از ماست و روزی از دست این گروه نیابتی ، ستم گر بیگانه با فرهنگ و تاریخ ما آزادش می کنیم. برای من روایت مقاومت – تضعیف و شکست طالب اهمیت بیشتر از نوستالژی نویسی دارد